چهارشنبه سوری تان مبارک!
بسیاری راز ماندگاری ملتهای پیشین را در برگزاری رسمها و آیینهایی میدانند که سالهای سال با آن زیسته و در برپایی و پویـایی این باورها و آیینها نهایت تلاش خود را انجام دادهاند. این باورها و آیینها در واقـع چکیدهای است از زندگی پیـشینیان کـه با گذشت زمان شکل گرفته و به باروری رسیده است. هر چند بسیاری از آن در کوچه پس کوچههای یادها سر از ناکجا آباد اوهام و خرافات در آورده و با گذر زمان به زمزمهای گنگ و مبهم تبدیل شده است،امـا با کمی کندوکاو و مطالعه در نوشتهها و آثار به جا مانده از پیشینیان به راحتی میتوان به ارزشمندی هر یک پی برد.
جـشنهای ایـرانی چون جشن نوروز، مهرگان، تیرگان، سده و…از جمله آیینها و رسمهایی است که از گذشته برای ما به یادگار مانده است. با کمی ژرفنگری در این جشنها به راحتی میتوان به ریشه عمیق فرهنگی و دینی آن پی برد. از این میان جشن «چهارشنبه سوری» یا«چارشنبه سوری» همیشه مـورد تـوجه ایـرانیان بوده است و تلاش نیز بـر آن بـوده و هست تا این جشن به موقع و با شور و نشاط همیشگی برپا شود.
ایرانیان در آخرین چهارشنبه اسفندماه هر سال شمسی جشنی بـرپا مـیکنند کـه به این جشن، جشن چهارشنبه سوری گفته مـیشود. ایـن جشن با آداب و رسوم خاصی برگزار شده و از جمله جشنهای ملی و باستانی ایرانیان است. چون آتشافروزی، یکی از رسمهای رایج این جـشن اسـت، عـدهای واژه «سور»در چهارشنبه سوری را به معنی سرخ میدانند.ت قریبا در تمام ایـران، شب چهارشنبه سوری مردم تودههایی از بوتههای خودروی بیابانی جمع میکردند و نزدیک یکدیگر قرار میدادند و زن و مرد، پیر و جوان در جـلو خـانه یـا در میدانهای عمومی بر سر چهارراههای شهر از روی آتشهای برافروخته شده مـیپریدند و ایـن عبارت را زیر لب تکرار میکردند:« زردی من از تو،سرخی تو از من».
استاد سعید نفیسی «سور» را به مـعنی شـور و نـشاط و عیش معرفی کرده و در این باره میگوید: «چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عـشرت و مـیرساند کـه این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشتهاند.»
در هر گـوشه از ایـن سـرزمین در زمان گذشته چهاشنبه سوری به شکلهای متفاوتی برگزار میشد،اسفند دود کردن،آجیل خوردن، فـال گـرفتن، فال گوش ایستادن، قاشقزنی و…از جمله رسمهای مشترکی بود که با اندکی تفاوت مـیتوان در ایـن جـشن در زمان گذشته مشاهده کرد.
در مورد دیرینگی جشن چهارشنبه سوری نظریات گوناگونی ارایه شده اسـت. عـدهای از پژوهشگران آن را از جشنهای ملی و باستانی ایرانیان دانسته و برای آن شناسنامهای به درازای تاریخ ایران در نظر گـرفتهاند. بـرخی بـر این باورند که ایرانیان این جشن را به خاطر گذر سیاووش از آتش برپا میکردند:. ذبـیح بـهروز معتقد است که جشنهای چهارشنبه سوری، یادگار و بازمانده از گذر سیاووش از آتش اسـت کـه البـته آن یک مراسم کهن و سنتی برای اثبات بیگناهی مرسوم به «ور» یا« ورنگه» یعنی آزمایش ایزدی بـوده اسـت.
سیاووش، فرزند کیکاووس،ب رای رفع اتهام و اثبات بیگناهیاش راضی مـیشود تـا از آتشسوزان بگذرد، زیرا پیشینیان ما بر این باور بودند که آتش پاکی را از ناپاکی و سره را از ناسره جـدا خـواهد کرد. چنانکه فردوسی،میگوید:
زهر در سخن چون بدین گـونه گـشت
بر آتش یکی از بباید گذشت
چنین اسـت سـوگند چـرخ بلند
که بر بیگناهان نیاید گزند
…
سـیاووش بـدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سر پر ز شرم و بهایی مراست
اگـر بـیگناهم رهایی مراست
ور ایدونک زین کـار هـستم گناه
جـهان آفـرینم نـدارد نگاه
آتش از دیـربار مـورد توجه آریاییها بوده است. «این عنصر از میان عناصر چهارگانه (آب،باد،آتش و خـاک) از هـمه لطیفتر و زیباتر و سودمندتر است. از دیربار مـورد توجه اقوام و ملل بـوده و در غـالب ادیان آریایی دارای اعتبار و اهـمیت خـاص بوده است.»
آتش در میان هندیها و اروپایـیها هـم محترم و مقدس بود. بنیادی ایـزدی داشـت و مـورد احترام و توجه بـسیاری از ادیـان بود.در دین اسلام نـیز در قـیامت، بعد از اینکه نیکوکاران از بدکاران جدا میشوند، برای اینکه بدکاران به سزای اعمالشان برسند آنـان را در آتـش میسوزانند تا از این طریق آلودگیهای درونـیشان از بـین برود.
در اوسـتا، آتـش«آتـر» ẓatar نامیده میشود. بخش یـسناها،هات ۶۲درباره آتش است و مطالب«آتش نیایش» از بندهای یک تا ده آن برداشته شده است. در ایـنجا بـرای نمایاندن ارزش آتش در میان ایرانیان باستانی بـخشی از آتـش نـیایش از اوسـتا نـقل میشود: «ستایش پاک تـو را بـاشد،ای آتش پاکگهر!ا ی بزرگترین بخشوده اهورامزدا! ای فروزهای که در خوری ستایش را…ای آتش اهورامزدا!
یاریمان ده که با بـدی و زشـتی و دروغ پیکار کنیم، روان ما را پالوده گردان از بدی و راه بـیفرجامی تـا شـایسته پرسـتش اهـورای بـزرگ باشیم.»
از سوی دیگر عدهای میگویند که مراسم چهارشنبه سوری در واقع به خاطر مرگ سیاووش برگزار میشده است. ایرانیان باستان برای زنده نگه داشتن نام و یاد سـیاووش و برای پشتیبانی از پاکدامنیاش این مراسم را به جای میآوردند: «آثار و علایم اندکی که از جریان تاریخی فوق بر جای مانده،نشان میدهند که سیاووش در پایان سال ثابت ۱۰۱۳ پیش از میلاد/ ۷۱۴ تاریخ مبنا کـه بـرابر با روز چهارشنبه
بوده به دستور افراسیاب کشته شده و یک روز پس از کشته شدن سیاووش، فرزند وی-کیخسرو-در روز پنجشنبه یکم فروردینماه سال ۱۰۱۲ پیش از میلاد۷۱۴ / تاریخ مبنا در توران متولد میشود و چون در آیین زرتـشتی مـراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست،پ ارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش میگذشتهاند.» (رضی،جشنهای آتش،ص ۹۶)
میزبانی از فروهر از دیگر دلایل بـرگزاری جـشن چهارشنبه سوری بیان شده اسـت. فـروهر یکی از قوای باطنی و یا صورت معنوی هر یکی از مخلوقات است که پیش از به دنیا آمدن موجودی برای نگهداری از صورت جسمانی آن موجود از آسمان به زمـین مـیآید و پس از مرگ آن موجود بـه عـالم بالا باز میگردد.
فروهرهایی که از قالب جسمانی جدا شده و به آسمان روحانی باز گشته «در پایان هر سال برای سرکشی از بازماندگان هیولای مادی خود فرود میآید.از این روی است که جشن نـوروز را کـه جشن پایان و آغاز سال است،جشن فروهرها و جشن فرودین نامیدهاند.ب اور به فرود آمدن فروهرها در پایان هر سال،سبب شده است که ایرانیان باستان و زرتشتیان هر سال پنج روز پیش از پایـان سـال و پنج روز پس از پایـان سال، روی هم برای ده روز میزبان فروهرها باشند.»
مردم در این ده روز سعی میکردند به بهترین نـحو ممکن از این فروهرها پذیرایی کنند، مثل روشن کردن آتش، خانهتکانی و آمـاده کـردن غـذاهای مناسب و برای اینکه هر فروهر به راحتی راه خانهاش را پیدا کند،بر بامها آتش میافروختهاند. همان آتـشی کـه امروز در چهارشنبه سوری مورد استفاده قرار میگیرد،بدون اینکه به بعد روحانی آن در زمـان گـذشته تـوجه شود.
نامبارکی روز چهارشنبه،از دیگر انگیزههایی است که منجر به برپایی جشن چهارشنبه سوری میشده اسـت. در نگاه ایرانیان باستان چهارشنبه از روزهای نحس و نامبارک بود. به طوری که مردم در ایـن روز سعی میکردندس فر نـکنند یـا به احوالپرسی بیمار نروند.منوچهری دامغانی در یکی از ابیاتش به نامبارکی این روز چنین اشاره میکند:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد
(دیوان منوچهری،ص ۱۷۹)
به غـیر از آن در شاهنامه نیز به این بدیمنی روز چهارشنبه در میان ایرانیان اشاره شده است:
بدان گه که بهرام شد جنگجوی
از ایران سوی ترک بنهاد روی
ستاره شمر گفت بهرام را
که در چارشنبه مزن گام را
آتش در میان ایرانیان نشانه پاکی و از بین برنده آلودگیها و پلشتیها بود،ب نابراین ایرانیان آیین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه مـیانداختند تـا از ایـن طریق نامبارکی این روز به وسـیله آتـش از بـین رفته و به جایش پاکی و درخشندگی نصیبشان شود.از دیگر دلایل آتشافروزی چهارشنبه آخر سال یا چهارشنبه آخر صفر بنا بر عقیده عـدهای قـیام مـختار بود: «مختار،سردار معروف عرب،وقتی از زندان خـلاصی یـافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد،دستور داد شیعیان بـر بـام خـانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چـهارشنبه آخر سال بود.
(سایت فرهنگسرا)
البته برخی بر این باورند که اصطلاح «چهارشنبه سوری» بعد از اسلام رایج شـده اسـت.چـون ایرانیان پیش از اسلام به جای شمردن نامهای هفته با شمارش نـامهای سـی روز ماه بیشتر توجه داشتند و واژه شنبه که در روزهای هفته گنجانده شده است تا قبل از ورود آیین اسلام بـه ایـران کاربردی نداشته است.
استاد پور داوود در این باره مـیگوید: «شـک نـیست که افتادن این آتشافروزی به شب آخرین چهارشنبه سال،پس از اسلام رسم شده اسـت. چـه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند…روز چهارشنبه یا یوم الاربعاء نزد عربها روز شوم و نحسی اسـت. ایـن اسـت که ایرانیان آیین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارنشبه انداختند تا پیشآمدهای سـال نـو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار ماند.»(سایت فرهنگسرا)
در اینجا باید یادآور شـد کـه واژه هفته در حدود ۱۲۰ بار در شاهنامه آورده شده است. شاهنامه دربردارنده داستانها و رویدادهایی است که فردوسی بدون هـیچگونه دخـل و تـصرفی آن را به نظم در آورده است و بسیاری از آیینها و رسمهای پیششینیان را میتوان در این کتاب ارجمند مـشاهده کـرد. چون فردوسی بارها از واژه هفته در این اثر گرانسنگ خود استفاده کرده است،ب نابراین باید رد باستانی نبودن چـهارشنبه سـوری ژرفنگری و تامل بیشتری انجام گیرد.
اگر در باورمان به آتش به عنوان عنصری که آلودگیها و پلشتیهای درونی انسان را از بین میبرد نگاه کـنیم، خـواه ناخواه واژه چهارشنبه سوری که در نگاه پیشینیان به معنی رهایی از بدیها و نامبارکیها و پناه جستن به پاکیها و روشنیها است،بر ایمان سرشار از قداست خواهد شد.آگاهی ما از باورهای اصیل پیشینیان و باروری ایـن بـاورها تنها راهی است که میتوان به جاودانگی همیشگی رسید و سرپوش نهادن بر این واقعیتها و تکذیب آنها نه تنها ار ارزش این آیین و رسومها نمیکاهد که ممکن است برای همیشه ما را گـرفتار بـنبست گمنامی نماید.به قول سعدی شیرینسخن:
چو خواهی که نامت بود جاودان – مکن نام نیک بزرگان نهان
منبع:يك پزشك به نقل از مجله رودکی – شماره ۱۲ – نویسنده زینب یزدانی (با تلخیص)